۱۳۸۷ دی ۱, یکشنبه

نظریه هنر برای هنر

اولین بار این اصطلاح را بن ژامین کنستان در سال 1808 در مقدمه اثر خودش در مجموعه سخنرانیهایش به کار برد. بعد یک عده ای در پیروی از آن ادامه دادند ویکتور هوگو در مقدمه کرامول هرنانی به هنر برای هنر اشاره کرد اما اولین بار نویسنده فرانسوی تئوفی گوته در مقدمه کتاب خود مادمازل دوموین نوشت که هنر به خودی خود هدف نیست بلکه وسیله ای است برای رسیدن به هدف او اعلام کرد هنر به هیچ وجه نمی تواند به تنهایی مفید باشد و هنرمندی که به چیزی جز زیبایی اثرش نیازمند باشد هنرمند نیست،

معتقدان نظریه هنر برای هنر کیفیت اثر هنری را تنها معیار سنجش می دانستند و به محتوای آن توجهی نداشتند.

ویلیام دین هوولوز نویسنده امریکایی گفته است که نظریه هنر برای هنر در زندگی واقعی نمی تواند جایی داشته باشد و به عقیده او الزامات اجتماعی در کنار هنر خود را نشان داده و هم جواری به شدت موثری در کنار هم دارند.

ادوارد مورگان فورستر نظریه پرداز و نویسنده انگلیسی عبارت و تفسیر دیگری برای، هنر برای هنر ارائه کرده که: هنر شاید نتواند تبدیل به یک هدف شود اما بسیاری از آثار را می توان ورای اندیشه و مضمون طرح شده در آن فقط با معیار های زیبایی شناسانه و قاعده های هنری سنجید مثلا نمایشنامه مکبث شکسپیر با آنکه حاوی اطلاعاتی در مورد کشورهای اسکاتلند و انگلستان در دوره خاصی از تاریخ است و با آنکه درباره نقد قدرت طلبی است اما بیش و پیش از هر چیز یک اثر هنری شایسته است و ما می توانیم از دریچه قاعده های هنر مندانه موجود در آن اثر را ستایش کنیم. به نظر می رسد دیدگاه هنر برای هنر آن گونه که فورستر تبیین می کند کمتر افراطی و بیشتر جای بحث و درنگ دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر